📜
#متن
استاد محمدحسین
#رجبی_دوانی
#ویژه ایام شهادت مولی الموحدین
#امیرالمومنین علیهالسلام
🚦پس از ضربت چه شد...
📍در مطالب پیشین اشاره شد که امیرالمومنین سلاماللهعلیه توسط
#ابن_ملجم لعنه الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم می رفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و
#امام_مجتبی علیهالسلام به دستور پدر نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما
#امیرالمومنین علیهالسلام در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل میشد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد.
📍امام مجتبی علیه السلام سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی علیهالسلام جای ضربه را محکم بسته بود اما از آن خون میریخت و رنگ رخسار
#امیرالمومنین علیهالسلام از زردی به سفیدی مایل گردیده بود.
📍آن حضرت به آسمان نظر می افکند و تسبیح و تقدیس الهی را میگفت و میفرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بیهوش شد و در همان حال امام مجتبی علیهالسلام گریه میکرد. امیرالمومنین علیهالسلام از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد.
📍پس از این امیرمومنان علیهالسلام به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است.
📍وقتی طبیب چنین دید شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین علیهالسلام وصیت معروف خود را نسبت به
#امام_مجتبی علیهالسلام بیان داشتند.
📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین علیهالسلام به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بیهوش شد. چون به هوش آمد فرمود هماینک پیغمبر خدا، عمویم
#حمزه و برادرم
#جعفر نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم.
📍آنگاه دیدههای مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را خدا می سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شر دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون.
🔹آنگاه پیشانی مبارک
#امیرالمومنین علیهالسلام عرق کرد، چشمهای خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له، و اشهد أن محمدا عبده و رسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد...
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔
https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi