از نامه هاى امام(علیه السلام) به اهل کوفه است که هنگام حرکت از مدینه به سوى بصره براى آنان فرستاد.(۱) شرح و تفسیر به یارى من بشتابید همان گونه که در بالا آمد، امام(علیه السلام) در واقع با این نامه مى خواهد به اهل کوفه در برابر وسوسه هاى ابو موسى اشعرى اتمام حجت کند و تمام راه هاى عذر را در برابر عدم شرکت در میدان جمل به روى آنها ببندد.
نخست مى فرماید: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من از طایفه و قبیله ام (اهل مدینه) خارج شدم (و به سوى بصره آمدم) در صورتى که از دو حال بیرون نیست; یا ستمکارم یا مظلوم، یا متجاوزم، یا بر من تجاوز رفته است (به همین دلیل) به خاطر خدا به تمام کسانى که نامه ام به آنها مى رسد تأکید مى کنم (کارى انجام ندهند) جز اینکه به سوى من حرکت کنند تا اگر نیکوکارم یارى ام دهند و اگر گناهکارم مرا مورد عتاب قرار دهند (و از من بخواهند تا از این راه باز گردم)»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی خَرَجْتُ مِنْ حَیِّی(۲)هَذَا: إِمَّا ظَالِماً وَإِمَّا مَظْلُوماً ; وَإِمَّا بَاغِیاً وَإِمَّا مَبْغِیّاً عَلَیْهِ.
وَإِنِّی أُذَکِّرُ اللهَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی هَذَا لَمَّا(۳) نَفَرَ إِلَیَّ، فَإِنْ کُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِی، وَإِنْ کُنْتُ مُسِیئاً اسْتَعْتَبَنِی(۴)).
بدیهى است امام(علیه السلام) افزون بر دارا بودن مقام عصمت خود را در این قضیه کاملا محق مى دانسته است، چرا که قاطبه مسلمین جز گروه بسیار اندکى با او بیعت کرده بودند و طلحه و زبیر هم جزء بیعت کنندگان بودند و سپس بیعت را شکسته و آتش نفاق را روشن ساخته بودند، بنابراین امام به هر دلیل صاحب حق بود و مظلوم، نه ظالم و ستمگر و آنچه در تعبیر بالا آمد فقط براى این است که هرگونه وسوسه شیطانى را از آنها بزداید.
درست همانند چیزى که در قرآن مجید از زبان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در برابر مشرکان آمده است که مى فرماید: «(وَإِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلى هُدًى أَوْ فِى ضَلال مُّبین); و ما یا شما در (طریق) هدایت یا در گمراهى آشکار هستیم».(۵) به همین دلیل ابن ابى الحدید در شرح این نامه مى گوید: امام براى جلب توجّه مردم کوفه (که در حیرت و سرگردانى وسوسه هاى ابو موسى به سر مى بردند) چه تقسیم زیبایى کرده است و نهایت تواضع و حزم نفس را به خرج داده و نخست تعبیر به ظالم و بعد تعبیر به مظلوم نموده و آنچه را دشمنش طالب آن بوده در اختیارش گذاشته است.(۶) امام(علیه السلام) با این سخن اثبات مى کند که سکوت و کناره گیرى از این جریان در هر حال گناه است، زیرا یا ترک یارى مظلوم است و یا عدم مقابله با ظالم.
این سخن یادآور حدیثى است که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «أُنْصُرْ أخاکَ ظالِماً أوْ مَظْلُوماً قیلَ یا رَسُولَ اللهِ هذا نَنْصُرهُ مَظْلُوماً فَکَیْفَ نَنْصُرُهُ ظالِماً قالَ: تَمْنَعَهُ مِنَ الظُّلْمِ; برادر دینى ات را یارى کن خواه ظالم باشد یا مظلوم.
اصحاب عرضه داشتند: اگر مظلوم باشد باید یارى اش کنیم ولى اگر ظالم باشد چگونه؟ فرمود: او را از ظلم و ستم باز مى دارید (این است یارى او)».