ست كه هيچ بنده اى در آن دعا نمى كند جز اين كه به اجابت مى رسد مگر آنكه مأمور جمع ماليات (براى حاكم ظالم) يا جاسوس گزارشگر، يا مأمور انتظامى اش و يا نوازنده طنبور و يا طبل باشد»; (يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ(عليه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لاَ يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلاَّ اسْتُجِيبَ لَهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَة وَهِيَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ كَوْبَة وَهِيَ الطَّبْلُ). مرحوم سيّد رضى «عَرْطَبه» را به «طنبور» و «كوبه» را به «طبل» تفسير كرده و مى افزايد بعضى به عكس گفته اند: «عرطبه» «طبل» است و «كوبه» «طنبور»; (وَقَدْ قِيلَ أَيْضاً: إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَالْكَوْبَةَ الطُّنْبُورُ) ذكر نام داود در اينجا شايد از اين رو باشد كه او حكومت گسترده اى داشت و چنين كسى مى بايست قاعدتاً از مناجات با خداوند در چنين ساعت از شب بر اثر گرفتارى ها غافل بماند. علاوه بر اين، داود به سبب صداى بسيار خوبى كه داشت در مناجات با پروردگار به آن صوت دل نشين بسيار علاقه مند بود; همان صوتى كه قرآن درباره آن مى گويد: (وَسَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ الطَّيْرَ). در اين كه ساعتى كه امام(عليه السلام) به آن اشاره كرده چه ساعتى از شب بوده ممكن است همان باشد كه امام صادق(عليه السلام) در حديثى كه در كتاب الدعاى كافى نقل شده به آن اشاره كرده است مى فرمايد: «إِنَّ فِي اللَّيْلِ لَسَاعَةً مَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ ثُمَّ يُصَلِّي وَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِيهَا إِلاَّ اسْتَجَابَ لَهُ فِي كُلِّ لَيْلَة قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَأَيُّ سَاعَةِ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ وَهِيَ السُّدُسُ الاَْوَّلُ مِنْ أَوَّلِ النِّصْفِ; در شب ساعتى است كه هر بنده مسلمانى با آن هماهنگ شود سپس نماز بخواند و به درگاه خداوند دعا كند دعايش در هر شب مستجاب مى شود. راوى مى گويد: از آن حضرت سؤال كردم: آن چه ساعتى از شب است؟ فرمود: هنگامى كه نصف شب بگذرد يك ششم از آغاز نصف دوم همان ساعت است». از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه بهترين ساعت شب براى راز و نياز با خدا وقت سحر يعنى ثلث آخر شب است و ممكن است هر يك از ساعاتى كه گفته شد ويژگى خاص خود را داشته باشد. در قرآن مجيد نيز به اهميت استغفار در سحرها اشاره شده است. قابل توجه اين كه امام(عليه السلام) پنج گروه را در اين عبارت خود از قول داود استثنا فرموده است. نخست «عَشّار» است (عَشّار از ماده «عُشْر» به كسانى گفته مى شد كه يك دهم از اموال مردم را بر در دروازه ها يا غير آن به عنوان ماليات براى حكام ظالم مى گرفتند). سپس «عريف» كه صفت مشبهه از ماده عرفان و معرفت است و اشاره به كسانى است كه به عنوان جاسوسى و گزارشگرى براى حاكمان ظالم كار مى كردند. «شرطىّ» همان است كه امروز به پليس و مامور انتظامى گفته مى شود و در گذشته به آنها داروغه مى گفتند آنها كسانى بودند كه براى نظم شهرها و جلب افراد خاطى و مخالف «حاكمان ظالم وقت» اقدام مى كردند. (از ماده «شَرَط» (بر وزن طرف) به معناى علامت گرفته شده، زيرا آن مأموران لباس مخصوص يا علامت هاى خاصى داشتند». صاحب «عَرْطَبَه» و صاحب «كَوْبَه» اشاره به نوازندگانى است كه آهنگ هاى مناسب مجالس لهو و فساد و عياشى و هوسرانى مى نواختند. در واقع داود دو گروه را استثنا كرده: كسانى كه كمك به ظالمان و جباران مى كنند و كسانى كه مردم را به عياشى و هوسرانى دعوت مى نمايند.