🕊 بر بال حکمت ۳۷ نهجالبلاغه 🕊
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ،
فَقَالَ: (علیه السلام) مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟
فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا.
فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ؛ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
(موضوع: ضرورت ترک آداب جاهلی)
در سر راه صفین دهقانان شهر انبار تا امام را دیدند پیاده شدند، و پيشاپيش آن حضرت می دویدند، فرمودند: چرا چنین می کنید؟
گفتند: عادتی هست که پادشاهان خود را احترام می کردیم، فرمودند: [ به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودی نبرند و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می افکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت می گردید،
و چه زیان بار است رنجی که عذاب در پی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد. ]
✍ شرح حکمت:
این حکمت در رابطه با اتفاقی ست که برای حضرت می افتد، در سفری به شهر الانبار (بین سوریه و عراق)، حضرت در ملاقاتی که برای سرکشی از این شهر دارند، مواجه میشوند با رفتاری عجیب از مردم آنجا
(جمعیت زیادی شادی کنان کف میزدند و پای برهنه دنبال حضرت که با عده ای یاران سوار بر اسب بودند، می دویدند)
حضرت پرسیدند این چه کاری ست؟
دهقانان گفتند سنتی ست که برای بزرگ داشت اُمرای خود انجام می دهیم.
حضرت فرمودند: والله که امرای شما، هیچ سودی از این کار شما نمی برند، بلکه ضرر هم دارد...👇
🔹 با این کار هم آدم های بی ارزش بی خودی بزرگ می شوند.
🔸 و هم اینکه فقط برايتان
۱- سختی دنيا
و
۲- شقاوت آخرت
را در پی دارد...
(سعی کنیم کارهایی که برایمان نه در دنيا سودی دارد، نه در آخرت، انجام ندهیم...)
حضرت قاعده ای فرمودند که در تمام زندگی کاربرد دارد: 👇
چه زیان بار است رنجی که عذاب در پی آن باشد
و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد...