💌 #یک_داستان_زیبا #حتما_بخونید ّمی‌خواست از خراسان به عراق برود. باید با امام رضا (ع) خداحافظی می‌کرد. 🌙 با خودش گفت: «می‌روم خداحافظی می‌کنم و چند درهـم هم می‌گیرم تا برای دخترانم انگشتر تهیه کنم» 💍 رفت؛ ولی وقت خداحافظی، به‌شدت گریه‌اش گرفت و ماجرای درهم را فراموش کرد. خداحافظی کرد و به راه افتاد. ⛅ چند قدمی نرفته بود که امام رضا (ع) صدا زدند: «ای ریان، دلت نمی‌خواهد چند درهم به تو بدهم تا #برای_دخترهایت انگشتر تهیه کنی...؟» 💚 #امام_حاجتهای_او_را_می‌دانست #امام_حاجتهای_او_را_فراموش_نکرده_بود 🌸🍃 📗 یک قمقمه دریا. انتشارات فرهنگی حرم #کتاب_حرم @nahno_samedon