لقمان حكیم پسر را گفت:
امروز طعام مخور
و روزه دار، و
هرچه بر زبان راندی، بنویس.
شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، بر من بخوان.
آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور.
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.
دیروقت شد و
طعام نتوانست خورد.
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد.
روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت
و تا نوشته را بر خواند،
آفتاب روز چهارم طلوع كرد
و او هیچ طعام نخورد.
روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست
كه كاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند.
پسر گفت: امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم.
لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه بر سفره است
بخور و بدان كه
روز قیامت، آنان كه كم گفتهاند،
چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.
#نجف_آبادما
➠➠➠➠➠
کانال تلگرام و ایتا
#نجف_آبادما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید
👇👇👇👇👇👇
╰─▸ 🆔
@najafabadema1
╰─▸ 🆔
@najafabadema1
╰─▸ 🆔
@najafabadema1