⭕️ خدیجه مرده‌شور مرگ و میر نوزادان در آن دوران به خاطر رعایت نشدن بهداشت و کمبود امکانات به قدری زیاد بود که به جرات ادعا میکنم قبرستان از بزرگسالان جلو زده بود. بیشتر مرگ و میرها بین نوزادهای زیر یک سال انجام میشد و کمتر سقط جنین داشتیم. مثل الآن نبود که اگر نوزادی جایی فوت کند، تمام عوامل پایگاه بهداشتی محله و شبکۀ بهداشت را بازخواست کنند. فوت نوزاد امری طبیعی و بسیار محتمل بود و اگر اتفاق نمی افتاد، جای تعجب داشت. مادرم از هفده شکمی که زایید، فقط هفت نفرشان ماندند یا خواهر بزرگم چهارده زایمان طبیعی داشت و الآن فقط شش بچه دارد. روزی نبود که «خدیجه مرده شور» و برادرش که تا آخر عمر مجرد در یک خانه زندگی کردند، بیکار بمانند. هر کس بچه ای از دست میداد، پولی به دست برادر خدیجه می رساند تا جنازۀ نوزاد را تحویل بگیرد. جنازه ها را از این خانه و آن خانه جمع می کرد و داخل چاله ای در ورودی خانه شان می گذاشت تا به حد نصاب مورد نظر خدیجه خانم برسند. غیر از کودکانی که برادرش جمع میکرد، تعدادی را هم خودِ مردم می آوردند. غسل اطفال که تمام می شد، قنداق شان کرده و عین خربزه هایی هم اندازه و یک شکل داخل خورجین چرخ می چیدند تا منتقل شوند قبرستان برای دفن در قبرهایی بدون نام و نشان. 📌 بخشی از کتاب ناگفته ها، خاطرات روزنامه اطلاعات در دهه های 40 و 50 نجف آباد، جدیدترین اثر انتشارات مهر زهرا (س) در موضوع تاریخ شفاهی نجف آباد 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir