⭕️ اعدام یک گنده لات در نجف آباد
یکی دیگر از لاتهایی که اعدامش در نجف آباد خیلی سر و صدا به پا کرد، «مهدی» بود. آدم فنی، چهارشانه و قویهیکلی که به نام پدرش شناخته میشد. پدرش در کار خرید و فروش خانه و زمین بود و به لطف نیمچه سواد و نفوذ زیادی که در دستگاههای دولتی داشت، خیلی راحت اموال بچهیتیم، زن شوهرمرده یا خانوادههای ضعیف را بالا میکشید.
مهدی هم که انواع خلافها به ویژه مباحث اخلاقی را مرتکب شده و میشد، نفوذ در دستگاههای دولتی را از پدرش یاد گرفته بود و با ماموران شهربانی و ساواک، بده و بستان داشت. پاتوق این جور دورهمیها، انتهای مغازه اش بود. برایشان فاحشه جور میکرد یا آمار انقلابیها را میداد و آنها هم در عوض، چشمشان را روی خلافهایی که به ندرت به شکایت و دادگاه میرسید، میبستند.
مهدی و دار و دستهاش، آسیابشان همه چیز خُرد میکرد؛ از پسران خوش بر و رو تا فاحشههای حرفهای یا دختر و زنانی که موردی کار میکردند. به دلیل همین سوابق خیلی از محصلها از ترس، طوری مسیرشان را انتخاب میکردند که از جلوی مغازهاش رد نشوند. البته گاهی هم مشتری خودش سراغ مهدی میآمد. خوشتیپ و همه چیز تمام بود و مواقعی میشد فاحشهای یکساعت جلوی مغازهاش میتینگ میداد تا پسندیده شود.
قبل انقلاب که یکی از همکاران فنیاش، رفته بود تویِ فاز موعظه و از قباحت این کارها برای آدم زن و بچهدار تعریف میکند، گفته بود: «تا زندهای برو حالش رو ببر! فلانی که مرده، میتونه از زیر اون همه خاک برگرده و عشق و حال کنه؟!»
📌ادامه در مطالب بعدی؛
#نجف_آباد
#نجف_آباد_نیوز
🆔
@najafabadnews_ir
🆔
http://najafabadnews.ir
🆔
https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/