بنده در حالات بعضی از علمای بزرگ دیده‌ام که آرزو و امیدِ تشکیل حکومت در آنها هم بوده است. ازجمله مرحوم سیدرضی(۲) رضوان‌الله‌تعالی‌علیه است که از بعضی از اشعار منافسات او با خلیفه‌ی عباسی، این معنی به دست می‌آید که با خلیفه عباسیِ زمان، منافسه می‌کرده است. معلوم می‌شود که آن بزرگوار، آرزوی حکومت و خلافت داشته است که البته در جوانی به سال ۴۰۶ از دنیا می‌رود. یعنی تقریباً سی سال قبل از برادر بزرگش «عَلَم‌الهدی(۳)». همچنین «ابن طاووس»، که من در یکی از کتابهای او دیدم (الان بعید العهدم. احتمال می‌دهم «کشف المحجة، لثمرة المهجة» باشد که از کتابهای نفیس ابن‌طاووس است و برای پسرش نوشته است. به گمانم در آن کتاب دیدم. الان درست یادم نیست.) می‌گوید: «من از اخبار اهل بیت فهمیده‌ام که کسی از این بیت و از این خاندان خاندان بنی‌هاشم در این دورانِ غیبتْ به قدرت می‌رسد و تشکیل حکومت می‌دهد. من امیدوار بودم آن‌کس من باشم.» گویا آن بزرگوار، شرایطش را در خود جمع می‌دیده که طبعاً در کسی مثل ابن طاووس هم لابد جمع بوده است. ببینید علمای بزرگی که مشروطیت را امضا کردند (مثل مرحوم «آخوند خراسانی»، مرحوم «آقاشیخ عبدالله مازندرانی»، مرحوم آقا «سید اسماعیل صدر» و دیگران) حرفشان این بود که می‌گفتند «ما یک قدم، به آنچه که به حکومت اسلامی نزدیک است، نزدیکتر می‌شویم.» یعنی برای خاطر یک قدم، یک حکم اسلامی را، یک اصل را، در متمّم قانونِ اساسیِ دوران مشروطه گذاشتند. این چیزی بود که مرحوم «شیخ فضل الله نوری» و دیگران به نظرشان می‌رسید و واقعاً کار بسیار بزرگی کردند. حال شما این آرزوهای هزار ساله و امیدهای انباشته را، با آنچه که در یک برهه‌ی زمانی و در یک فرصت رحمانی و یک نفحه از نفحات ربوبی، به وسیله‌ی یک مردِ الهی (امام خمینی رحمه‌الله)به دست آمد، مقایسه کنید. ۲) سیّدِ رضی» گردآورنده‌ی نهج‌البلاغه و مؤلّف «خصائص الائمّه» ✔️بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز»👇 https://khl.ink/f/4010 🔘@najafpoormh