به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#ایل_آی
الو سلام
_ سلام الی خوبی چه خبر
_ سلامتی تو چه خبر خوبی
_پسر عموت اینا رفت
_ آره چطور
_هیچی همینجوری
خبردار شدی که
_چیو
_نگو که نمیدونی
_ آخه چیو
_ این که اومد با سولماز حرف زد
_ مگه تو هم میدونی
_ منم کلی سولماز تعریفش کردم البته که دروغ هم نگفتم
_والا به من گفته به کسی چیزی نگم فعلاً
_من کسی هستم بچه
خندیدم سرفه ای کرد و گفت
_خانوم ایلای خانوم یه نفر امروز دو بار اومده اینجا و شماره تورو خواسته
گفته میخواد باهات حرف بزنه
با تعجب گفتم
_ کییییی
_ آقای الوندی عاشق دل خستت
_وای من به کلی فراموش کرده بودم
_می گفت کار واجب داره منم بهش خبر دادم که خانوادت اومدن و الان با مادرت زندگی می کنی
_ اشکالی نداره لطفاً شمارمو بده
یا نه شمارشو بده خودم الان تماس میگیرم باهاش
_ نه بابا زشت دختر زنگ بزنه خواستگارش
خندیدم
_ بده دیگه کسرا اذیت نکن
آقای الوندی مرد خیلی محترمی هستش
_باشه بابا برات مسیج می کنم
دیگه چه خبر
_ هیچی
نرگس چیکار میکنه
_ اونم مشغول خرید جهیزیه و این حرف هاست
_ آخی الان خیلی ذوق داره
_ بایدم ذوق کنه شوهر به این خوبی گیرش اومده
خندیدم و گفتم
_حالا همچین آش دهن سوزی هم نیستی
تو باید خدا تو شکر کنی دختری به خوبی نرگس گیرت اومده
_ بله بله حتما اگه امری دیگه ای نداری من برم که مشتری خاص اومده
_نه ممنون که زنگ زدی شماره رو بفرست لطفاً
_ خداحافظ
مامان_ کسرا چی میگفت
_ مامان برات تعریف کرده بودم ابراهیم یه دوره رفت زندان
اون موقع آیسو تازه به دنیا اومده بود
خیلی بی پول شدم
آرایشگاه هم راضی نشد برم کار کنم
مونده بودم چیکار کنم
خدا این آقای الوندی و سر راهم گذاشت
خیلی مرد خوب و با ادب ای هستش
بعد از این که رفتم آپارتمان کسرا دوباره دیدمش
اونم اصرار داشت باهاش ازدواج کنم
من دوبار بهش جواب منفی دادم
کسرا می گفت امروز دوباره اومده شماره منو میخواسته از کسرا
صدای پیامک گوشی اومد و کسرا شماره رو فرستاد
_ مامان به نظرت الان زنگ بزنم
_ بزن چه اشکالی داره اگه میگی بهت خوبی کرده بهش مدیونی یه زنگ زدن که کاری نداره
شماره رو گرفتم
_ الو
_سلام آقای الوندی خوبین
_ممنونم ببخشید شما
_نشناختین آقای الوندی منم ایلای رسولی مقدم
_ایلای خانم شمایی ببخشید فکر نمیکردم زنگ بزنید
امروز هر کاری کردم کسرا شمارتونو نداد
_ حالتون خوبه چه خبر با بنده کاری داشتین
_ متشکرم شنیدم که با مادرتون زندگی میکنید خیلی براتون خوشحال شدم
چشمتون روشن
_ ممنونم لطف شماست
_ راستش بابت پیشنهاد ازدواج میخواستم صحبت کنیم
من با مادرم صحبت کردم
حالا که شما هم خداروشکر مادرتون پیش تونه یه اجازه بدین با مادرم بیام خواستگاری
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼