به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#ایل_آی
مامان چادر سرش کرد تا همراهمون بیاد
زهرا خانوم_ لیلا خانوم تو دیگه کجا میری
الان این ویروس همگیر شده
بزار خودشون میبرن
مامان_ باشه پس از ایلای منو بی خبر نذاریا
_ باشه مامان
نشستم تو ماشین محمد جواد و اون آیسو رو بغلم داد
پتورو دورش پیچیدم
سریع راه افتاد
صدای گوشیم اومد
از تو کیفم گوشی رو برداشتم شماره محمد بود
بازم جواب ندادم
وقتی رسیدیم کلینیک محمدجواد سریع آیسورو بغل کرد و به ویزیتور گفت
_مورد اورژانسی تبش خیلی بالاست
آقایی که پشت پیشخوان نشسته بود گفت
_ببرش اتاق ۴ و رو به من گفت
_ خانوم اسم بیمار
تامن اطلاعات آیسو رو میدادم دکتر هم اومد و رفت بالا سر آیسو که همچنان بغل محمد بود و بیحال نگاهم میکرد
دکتر معاینه کرد و سریع براش دارو نوشت
چون سرم هم داشت محمد جواد آیسو روی تخت گذاشت و گفت من میرم داروهاشو میگیرم و رفت
دکتر گفت
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊