🌿🌺﷽🌿🌺 سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته تحمل کن که سنگ بی‌‌بهایی در دلِ کوهی شود لَعلِ بسی قابل ولی آهسته آهسته مَزن از ناامیدی دَم، که آن طفل دبستانی شود دانشورِ کامل، ولی آهسته آهسته به نور دانش و تقوا، شود گم‌‌‌‌‌گشتگانی را به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته هُمای عشق ما را بُرده با خود در بَرِ دلبر ازین منزل به آن منزل ولی آهسته آهسته که باید ناخدا، کشتی در امواج دریا را کشانَد جانبِ ساحل ولی آهسته آهسته به دامن دامن، دُرّ ثَمین دیدگانم شد سرِشک رحمتش نازل، ولی آهسته آهسته سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته @nakhchilik