جدی دلم می خواد از حماقت این مادر محترم قلبم رو در بیارم فشار بدم عین ژله که تو مشت فشارش می دی قلبم تیکه تیکه بشه خدایا کمی عقل بهشون بده یا ظهور یا مرگم رو برسون که فقط نبینم این احمق ها رو آخه عزیز جان وقتی نیرو امنیتی بهت می گه برگرد نرو خطرناکه یعنی می خواد تیر نخوری وقتی علاوه بر اون بچه پاک که روحش رو در عذاب قرار دادی با این حرفات چندتا نیرو امنیتی هم از اون سمت که تو نیز خوردی ، تیر خوردن دقیقا چطور ممکنه هم خودشون خودشون زده باشن هم در عین اینکه خودشون رو می زدن تو هم بزنن؟ جدی نفسم گرفته از این حماقت کاش بمیرم این احمق ها رو نبینم کاش کاش کاش کاش کاش کاش