3.58M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
دستانش را مشت کرد دور شیشه شاید بتواند دوام بیاورد، خودش هم نمی‌دانست چه مرگش است، با پای خودش آمده بود وسط جهنم و از جهنم فراری بود. دختر که نزدیک شد، شیشه مشروبش را پرت کرد و دختر را هل داد و فریاد زد: -برو سراغ همون... و از مهمانی فرار کرد. فرار کرد در خیابان‌هایی که پناه نبود و پر از بی‌پناهی بود. خنده‌دار نبود، گریه‌آور بود که پنجاه میلیون مثل دنیل! از این سر آمریکا تا آن سر آمریکا.... • 📓 | رمانی چاپ نشده ، ✍🏻 | از نویسنده‌ی مشهور نرجس شکوریان‌فرد :) 😍 ✨ ( تنها کانال رمان که مستقیما زیر نظر این نویسندست🤩) ● https://eitaa.com/saheleromanاین فرصتِ ویژه رو از دست ندین (; 🌿' °