🇮🇷 ﷽؛
🍀 چرا خدا به بعضی نماز خوان ثروت نمی دهد؟ 🍀
💠 امام باقر عليه السلام: در دوران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، مؤمنى فقير و به شدّت نيازمند از اهل صُفّه بود كه در همه وقت هاى نماز، همراه پيامبر خدا بود و هيچ يك از نمازها را از دست نمى داد.
💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز براى او دل مى سوزاند و به نيازمندى و به بى كسى اش مى نگريست و مى فرمود: «اى سعد! اگر چيزى به دستم برسد، تو را بى نياز مى كنم».
💠 مدّتى به درازا كشيد و چيزى به دست ايشان نرسيد و اندوه پيامبر خدا براى سعد فزونى گرفت و خداوند سبحان، اندوه دل پيامبر صلى الله عليه و آله را براى سعد مى دانست.
✨ پس جبرئيل را با دو درهم بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرو فرستاد و جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: اى محمّد! خدا اندوه تو را براى سعد مى داند . آيا دوست دارى كه او را بى نياز كنى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آرى.
✨ جبرئيل به او گفت: اين دو درهم را بگير و به او بده و به او امر كن كه با آن دو، تجارت كند.
پيامبر صلى الله عليه و آله آن درهم ها را گرفت و براى نماز ظهر بيرون آمد. سعد بر در حجره هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به انتظار ايشان ايستاده بود.
✨ هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را ديد، فرمود: «اى سعد! آيا تجارت بلدى؟».
سعد گفت: به خدا سوگند، تا كنون چيزى نداشته ام كه بتوانم با آن تجارت كنم.
پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو درهم را به او داد و به او فرمود: «با اين دو درهم، تجارت و براى كسب روزى خدا، داد و ستد كن». سعد، آن دو را گرفت و با پيامبر رفت و نماز ظهر و عصر را با ايشان خواند.
🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «برخيز و در پى روزى شو، كه من بر حال تو اندوهگينم، اى سعد!».
سعد به تجارت پرداخت و چيزى را به يك درهم نمى خريد، جز آن كه به دو درهم مى فروخت و به دو درهم نمى خريد، جز آن كه به چهار درهم مى فروخت. دنيا به سعد روى آورد و كالا و دارايى اش فراوان شد و تجارتش بالا گرفت و بر درگاه مسجد جايى گرفت و در آن جا نشست و تجارتش را در آن جا گرد آورد.
🌹 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه بلال اقامه نماز را مى گفت، براى نماز بيرون مى امد، در حالى كه سعد به دنيا مشغول بود و نه وضو گرفته بود و نه مانند گذشته پيش از سرگرم شدن به دنيا آماده نماز شده بود.
🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله به او مى فرمود: «اى سعد! دنيا تو را از نماز، به خود مشغول داشته است!». و او مى گفت: چه كنم!؟ دارايى ام را تباه كنم؟! اين مردى است كه چيزى را به او فروخته ام و مى خواهم بهايش را از او بستانم و اين مردى است كه چيزى از او خريده ام و مى خواهم بهايش را به او بدهم.
🌹 اين وضعيت سعد، اندوهى سخت تر از اندوه قبلى و به خاطر فقر او، بر دل پيامبر صلى الله عليه و آله به وجود آورد. جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفت: اى پيامبر! خدا اندوه تو را به خاطر سعد مى داند . كدام حالت را دوستتر مى دارى؟ حالت اوّل يا دوم را؟
🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «حالت اوّل را. در حالت دوم، دنيايش آخرتش را مى برد». جبرئيل به ايشان گفت: محبّت دنيا و اموال، فتنه و دل مشغولى از آخرت است. به سعد بگو دو درهمى كه به او داده اى، به تو باز گرداند؛ حالتش به همان وضعيت اوّل باز مى گردد.
🌻 پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و بر سعد گذشت و به او فرمود: «اى سعد! آيا نمى خواهى كه دو درهمى را كه به تو داده بودم، به من باز گردانى؟». سعد گفت: چرا و به جايش دو صد درهم مى دهم!
🌻 پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «اى سعد! من از تو جز همان دو درهم را نمى خواهم» و سعد، دو درهم به پيامبر صلى الله عليه و آله داد.
دنيا به سعد پشت كرد و هر چه را گرد آورده بود، برد و سعد به حالت اوّلش باز گشت.
📚 بحار الأنوار: ج 22 ص 122
#داستان_نماز
#حدیث_نماز
💖 مرکز تخصصی نماز 💖
@namazmt