بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست  چقـدر زخـم بر اندام بی‌سـرت پیداست  به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت  که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست  تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت  خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست  اگر چـه گم شده‌ای در هجوم کثرت زخم  بـه پاره‌هـای جگر داغ اکبرت پیـداست  مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود  که روی سینه، گلِ ‌اشک مادرت پیداست؟  @namazshabkhanha