💌شما از: مهدیه به: الله خالق زیبا آفریننده‌ی زیبائی‌ها و مهربان‌ترین مهربانان وقتی به لطافت قطرات زلال و شفاف باران می‌اندیشم به نرمی گلبرگ‌های خوشرنگ به صدای خنده‌ی از سر پاکی کودکان به سرشک دل‌های نازک سالخوردگان، عزیزم به تو می‌اندیشم. تو چقدر لطیفی خداوندا می‌دانم آنگاه که غرق در نعمات بی‌شمار و نامنتهایت تو را فراموش می‌کنم، چگونه ناراحتی‌ات را از من مخفی می‌کنی. هر شبانگاه سه بار فرشتگانت را برای همنشینی شبانه به سویم می‌فرستی و من غافل از این عشق در خواب جهالت غوطه ورم و باز با عشق بی‌پایانت لحاف شب را آرام آرام کنار می‌زنی تا کم کم طلوع زیبای خورشیدت صبحی نو به من هدیه دهد. هستی من، تو را در هزار رنگ پائیزت در چینش برگ‌های طلایی و سرخ و نارنجی‌ات در لابلای بلوط‌های زیر پای مسافران جاده‌ی پاییز می‌نگرم. چگونه مست و شیدا نشوم. چگونه با همه‌ی وجود تو را نخوانم. آسمان شبت را با ماه زیبایت روشن کردی تا در پرتو فروغش تو را بستایم و تو خود ماه شب افروز منی. دیده‌ی خطاکار لایق نگریستن آسمان پر ستاره‌ات نیست. 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh