سلام خوب هستید؟
یه ماجرای برعکس بگم😂
من خودم یه فانتزی پودر کن بودم
برا ماهعسل مون رفتیم مشهد ، چون اوایل تابستون بود و منم به گرما خیلی حساسم ، سریع گرمازده میشم ، اصلا دلم نمیخواست تو هتل از زیر کولر بیام بیرون
فقط به خاطر حرم میرفتیم بیرون ، اونم سریع از همسرم خدافظی میکردم برم داخل قسمت زنونه که یکم خنک بشم
فقط یه بار شب تو صحن کنار هم نشستیم
و کلا همسرم نا امید و پوکر فیس بود تو اون سفر
هی میگفت انگار نه انگار با هم اومدیم
میگفت من دلم میخواسته بریم با هم صحنها رو بگردیم ، بریم بازار انگشتر بخریم و ...
من حتی بازارم نرفتم ، گفتم نمیام
کی تو این گرمای وحشتناک میره بازار 😂
فقط روز آخر از بازار نزدیک حرم یکم سوغاتی خریدم و تمام 🤦♀
#پیام_مخاطب
#خانم