۷۶ ؟؟ درست شمردم؟؟ پاییز بود این که گذشت؟؟!!! ۷۶ شب ، یلدا 💔 طولانی می شوند و سخت صبح می شوند، یک شبش دم خواب بودم که بیمارستان را نامردانه زدند، شب دیگرش بود که بی وقفه آتش میریختند، با هواپیماهای سوخت رسان به بمب افکن هاشان سوخت میرساندند و می زدند، می زدند و آن پایین مردمانی بودند و هستند که با کشته شدنشان زنده تر می شدند، همانند اصحاب سیدالشهدا که با هر زخمی حاضرتر می شدند . و این صحنه ها ۷۶ شب است تکرار می شوند،« اما تکراری نه ». هر پرده از این نمایش زنده تر است از پرده های قبل تَرش. دلم از این یلداهای بی تکرار می خواهد. از همین ها که رنگ سرخش بیشتر به خون می نماید تا انار ؛ از همین ها که اشک دارد اما مصیبت نیست، همه حماسه است و ایثار، همه زیبایی است. یلدا در غزّه می چسبد ، دور همان آتشی که جوانانمان، آری جوانانِ ما نشستند و «سوفَ نَبقَی هُنا» خواندند. چقدر ذوق دارد گفتنِ این جوانانِ ما 🍃 و « یا لَیتَنا کُنّا مَعَکُم » @nanetazeh