✍️#حکایت 🔹🔹قدرت بازوی علی 💪 🔹روایت شده که وقتى خالد بن ولید با لشگر خویش، امیر المؤمنین علیه السلام را [که قصد سفری داشت] در اراضى خود دیدار کرد و خواست به آن جناب جسارتى کند، 😡امیر مومنان علیه السلام او را از اسب پیاده کرده به جانب آسیابِ «حارث بن کلده» کشانید و میله‌ی آهنینِ سنگ آسیاب را بیرون آورد و مثلِ طوقى بر گردن او پیچید 👏 و اصحابِ خالد، همگی ترسان شدند😱؛ و خالد آن جناب را قسم داد تا وی را رها کند. 🔸پس حضرت او را رها کرد، اما آن میله‌ی آهنین، مثل قلّاده‌ای بر گردنش ماند. 🔹خالد برای نجات خویش از آن قلاده، نزد ابوبکر رفت. ابوبکر، آهنگران را فرمان کرد تا قلاده را از گردن خالد بیرون آورند. جملگی گفتند، بیرون آوردن آن ممکن نیست الّا به اینکه میله را در کوره آنقدر حرارت دهند تا تفتدیده و نرم شود، و چون چنین شود، خالد هلاک گردد. 🔸لذا آن قلّاده‌ی آهنین [برای مدتها] در گردن خالد بود و مردم به او مى‏خندیدند تا اینکه امیر المؤمنین علیه السلام از سفر مراجعت فرمود، پس به نزد آن حضرت رفتند و شفاعت خالد را نمودند؛ آن حضرت قبول فرمود و آن طوقِ آهنین را مثل خمیر، قطعه ‏قطعه کرد و بر زمین ریخت.💪 👈نکته اخلاقی این داستان این است که نباید در همه حال در مقابل جسارت و بی ادبی ساکت و منفعل بود. لذا امروزه میبینیم که این جسارتها و دهن کجی ها به دین و اسلام و ضروریات اسلام ،باعث جسور شدن هتاکان شده است.😡 🏴سالروز شهادت مولای متقیان تسلیت باد🏴 📚منتهی الامال، ج1، ص 69 [با اندکی تلخیص] •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔 @nardeban_sooud