__ᡥᰔᩚ______ᰔᩚ_____ ᰔᩚ 💓 __ᡥᰔᩚ______ᰔᩚ_____ دوباره طبل من از بام آبرو افتاد پی تو پای حواسم هزار سو افتاد دوباره زمرمه افتاده بین مردم شهر سر گناه زلیخا؛ بگومگو افتاد برای اینکه تو ای احسن القصص، ای عشق سر لج‌َت به دل این سفیدمو ؛ افتاد مرا به محضر فرعون مصر فتنه ببر به جرم اینکه نگاهم فقط به او افتاد به جرم اینکه دلم را به غیر او ندهم که چشم عاشقم از برق و دید و سو افتاد به پوزخند مکرر دهند پاسخ من بهانه؛ باز به دست بهانه جو افتاد گرفته جشن خوشی؛دشمنم، که از دستم_ _هزار تکه به روی زمین؛ سبو افتاد سگ حسود گرفته‌ست پاچه‌ی بختم نوای شاد دلم از نی گلو افتاد منم به چوبه ی دار خیالت آویزان دلم به مسلخ یک عقل غرغرو افتاد جلوی آینه گفتم به خود : چرا دلِ تو_ به چنگ این مغول مست تندخو افتاد؟! به امتحان غمت قهرمان شدم ای عشق اگر چه طبل من از بام آبرو افتاد ✍ بـــداهــه جمعه ۵مرداد۱۴۰۳ 🖍 ┣━━━━◄⬣✦‌❀✦‌⬣►━━━━┫ 𖠢➜ @nardohdar1 ❦❥••❣ 𖠢➜ @nardohdar1 ❦❥••❣ ┣━━━━◄⬣✦‌❀✦‌⬣►━━━━┫  انارستان عشق❣❥••𝐉𝐎𝐈𝐍☝️ 𖣠اشعار شاعر مهین اسدی آسترکی __ᡥᰔᩚ______ᰔᩚ_______________