📋 (ع) / بخش دوم صوت با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت قاسم وقتی می‌خواست بیاد اذن میدان بگیره از اباعبدالله، اینقدر گشتن تو این خیمه‌ها یه زرهی اندازه‌ی قد و قواره‌ی این نوجوون پیدا کنند اما پیدا نشد. خیلی گشتن چیزی پیدا نکردن؛ روایت میگه اباعبدالله عمامه رو برداشتن چند تکه کردن؛ تکه تکه شد، تکه‌ای رو به سر قاسم بستن، گفتن چشمت میزنن. تکه‌ای رو هم کفن کردن برا قاسم، گردنش انداختن؛ قاسم جان این کفن باشه پیشت... (قاسم هم کفن داشت....) @seyedrezanarimani اما نمیدونم چی شد تو دل میدان یه مرتبه صداش بلند شد: عموجان بیا. اباعبدالله فرمود: پسر برادرم سخته برام تو صدام میزنی نمیتونم جوابتو بدم، کاری برات بکنم... آقا سوار بر مرکب شد؛ این نامردا هُل کردن، سوار بر مرکب شدن اومدن فرار کنن، این بدن‌رو زیر سُم اسب له کردن.... عرض کردم: قبل میدان رفتن قاسم تو خیمه‌ها زرهی اندازه بدنش پیدا نشد. اما همچین که آقا می‌خواست قاسم رو برگردونه خیمه‌ها... آشیخ جعفر شوشتری نقل میکنه: میگه اباعبدالله سینه قاسمو به سینه‌ش چسبوند اما - انقدر این بدن کشیده شده بود- این پاها رو زمین کشیده می‌شد و می‌رفت... حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn