📋 / (ع) (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حال و روز علی نگفتنی است مثل ابر بهار میبارد گفت زینب: حسن! چرا بابا؟ چشم از ماه بر نمیدارد حیف بابا چقدر پیر شده لرزه بر شیر خیبر افتاده حق بده او خودش به چشم خودش دیده در روی مادر افتاده چقدَر روزهای شومی بود مادرم را مغیره بد میزد هرکسی میرسید میخندید هرکه رد شد فقط لگد میزد @seyedrezanarimani خاطرات مدینه جاری شد اشک برگونه‌‌‌ی حسن آمد خواهر ازجا بلند شد تا دید از در ارباب بی‌کفن آمد گفت زینب: بیا حسن امشب که بر این نور عین گریه کنیم مادرم بود هم دلش میخواست که برای حسین گریه کنیم :پیرمردی عصا زنان آمد تن ارباب را که پیدا کرد دید جایی برای ضربه که نیست با عصا زخم نیزه را وا کرد *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn