. مرا که بی قرار می کند به جرعه ای خمار می کند حسن مرا که مست ، می ، برای غیر مست شراب را شرار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن ! تو کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند؟! حسن سینه را اگر طلا ، ولی پر از عیار می کند حسن مرا به نجات به لطف خود سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی را شکار می کند حسن حسین ، کربلا - نه اینکه مادری است بقیع اختیار می کند حسن