هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
اوایل شیوع کرونا بود خیلیا به خاطر این بیماری، مراسمات مذهبی که هرسال برگزار میکردن رو لغو کردن، با شروع ماه شعبان دل تو دل من و همسرم نبود، دوست داشتیم تو این شرایطی که غربت حضرت بیشتر از قبل احساس میشد براشون مراسم بگیریم . اما نگران دو‌چیز بودیم یکی اینکه نکنه کسی نیاد و دوم اینکه هزینه ی مراسم رو نداشتیم.فکرمون خیلی خراب بود،تا اینکه همسرم گفت پولی که برای کرایه خونه اماده کردم برای جشن خرج میکنیم. بالاخره هزینه رو جور کردیم و برای جشن کلی تدارک دیدیم. زمان اومدن مهمونا بود که گوشی همسرم زنگ خورد، در کمال تعجب گفتن...😳😱 http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1