🔴
حکایت زن جوحی و قاضی هوسباز 🚫
جوحی از شدّت فقر زنِ زیبا خود را وامی داردکه مردی هوسباز را به بهانۀ کام به دام افکند. زن نزدقاضی میرود و تصنّعاََ از شویِ ناسازگار خود گِلهمیآغازد.قاضیکه از جمال و دلبری زن،عنان اختیار از کف داده بود بدو میگوید:خانم، محکمه شلوغ است و من در این ازدحام نمیتوانم به شکایت تو رسیدگی کنم.بهتر است در فلان ساعت به منزلم بیایی تا با فراغتکامل بهسخنانتگوش دهم و برای مشکلّت راهحلّی بیابم،امّا زن بدو میگوید:جناب قاضی هیچ جایی بهتر از سرای مننیست. شویم به سفر رفته و من تنهایم...!مکر وافسون زن،قاضی هوسباز را به دامگاه کشید،او که شهوت چشمِ بصیرتش را کورکرده بود قدم بهخانۀ زن نهاد
🔞...ادامه مطب باز شود ...LinK...⚠️ زیر 18سال⛔️