🔻عالِمی بعد از مدتی دنبال علم رفت و تحصیل، آمد در شهر خود و مردم از او خواستند که منبر برود و جمعیت به هجوم آوردند، این آقا رفت روی منبر نشست، قبل از اینکه این بلندگوها اختراع بشود، در جمعیتهای زیاد، ستونهای کوتاهی درست میکردند و بعضیها بودند که روی این ستونها میایستادند و صدای متکلم را میرساندند، صدای آن سخنران را میرساندند، گاهی یک پیامی بود، گاهی یک اطلاعیهای بود.
🔸یکی از این افرادی که روی سکو ایستاده بود با صدای بلند به جمعیت در حال هجوم به سمت منبر رو کرد. این شخصی که روی سکو ایستاده بود دید پای منبر جا هست و ورودی هم دیگر جا کم است و پُر شده، فشار جمعیت است، با صدای بلند همین طور که روی سکو ایستاده بود گفت خدای رحمت کند آن را که گامی پیش نهد، یعنی جلو بروید تا جای عقبیها هم بشود.
🔹آقا روی منبر نشسته بود، این جمله را شنید که خدای رحمت کند آن را که گامی پیش نهد، از منبر پایین آمد، گفتند: آقا چه شد؟ میخواستیم شما سخنرانی کنید ،حال که بعد از سالها به آبادی آمدهاید، گفت من میخواستم ساعتی صحبت کنم و به همین جمله برسم، این جمله زبده، حرف ما را رساند، خدای رحمت کند آن را که گامی پیش نهد. ببینید گاهی صحبت کوتاه آثار خود را دارد و ماندگار میشود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
📲 مطالعه بیشتر در نرمافزار الهادی:
👉🏻
bonyadhad.blog.ir
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، سروش، ایتا، بله و گپ:
@nasery_ir