🔻آیت الله صافی گلپایگانی می‌فرمودند که من می‌رفتم نماز مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال گلپایگانی، از شاگردان آقا سید احمد کربلائی و یکی از مراجع نجف. 🔸آیت الله صافی گلپایگانی می‌گفتند من طلبۀ نوجوانی بودم ظهر می‌رفتم نماز ایشان. یک روز ظهر نماز رفتم. از نماز برگشتم. به داخل حجره آمدم. غذایم را آوردم ناهار بخورم. غذایم چه بود؟ نان و ماست. یکی دو لقمه خورده بودم که آقا سید جمال، پیرمرد مرجع تقلید، آمدند در حجره، دویدم در حجره گفتم که آقا فرمایشی داشتید؟ من نماز بودم می‌گفتید. فرمودند خیر، رفتم خانه پدرت نامه داده بود. 🔹در نامه‌هایی که پدر آیت الله صافی به آقا سید جمال داده است یک نامه هم برای پسرشان نوشته بودند. فرمودند قبل از اینکه ناهار بخورم گفتم نامۀ تو را بیاورم، خوشحال می‌شوی. چقدر درس در این یک حرکت است؟ چقدر زهد، چقدر گذشت، چقدر ایثار! 🔸یک طلبه نشسته است نماز ظهر جماعت پشت سر آقا سید جمال گلپایگانی را خوانده، حالا دارد نان و ماست می‌خورد، آن مرجع تقلید، چه کرامتی و بزرگواری او دارد. در این گرمای عراق، بلند می‌شود نامۀ این پسر را که از پدر برای او رسیده است، می‌گوید قبل از اینکه مشغول ناهار بشوم، بروم این نامه را بدهم، این بچه خوشحال می‌شود. بلند می‌شود راه می‌افتد، می‌آید نامه را بدهد. یک زندگی ساده ولی پر از صلح و صفا، چرا بخاطر آن روح طلبگی است. بخاطر آن تربیت طلبگی است. به خاطر آن ادبستان قرآن است. 🔹مبادا ما را سیل توهم ببرد و فکر کنیم که خبری شده است و دور بشویم از این ادبستان قرآنی، از این ادبستان حوزوی، از این روح طلبگی... ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ‌ ‌📲 مطالعه بیشتر در نرم‌افزار الهادی: 👉🏻 bonyadhad.blog.ir ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، سروش، ایتا، بله و گپ: @nasery_ir ‌ ‌