#شعر #آیت_الله_کشمیری
💠«زمزمه سحری»💠
🔻شعری از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در وصف مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه:
🔸داشتم زمزمه اى وقت سحر
که چرا رفته ز آه من اثر؟
🔹دیده من ز چه یارى نکند؟
دل شب آینه کارى نکند؟
🔸بس که دلخسته ام و افسرده
سیل غم هستى من را برده
🔹نه دلم شاد و نه جانم آباد
داد ازین خسته دلى ها! فریاد!
🔸غرقه در فکر و غم و غصه بُدم
که چه مى خواستم اول، چه شدم!
🔹یادم آمد به زمانهاى قدیم
که دلم بود مرا یار و ندیم
🔸از خدا مى طلبیدم شب و روز
حکمت و علم و عمل، جذبه و سوز
🔹تا مرا لطف خدا شد هادى
یافتم ز امر پدر استادى
🔸وه چه استاد که از لطف إله
چهره اش جلوه اسماءالله
🔹خال هندو، رخ کشمیرى داشت
صولت حیدرى و شیرى داشت
🔸عالم و عارِف و آسوده ز غیر
فارغ از مسجد و میخانه و دیر
🔹لطف بى حد ز کرم داشت به ما
این همه بود ز الطاف خدا
🔸چون به کارم گره اى مى افتاد
مى شدم زود به نزد استاد
🔹کاى همه بود و نبودم! چه کنم؟
جلوه کشف و شهودم! چه کنم؟
🔸گره افتاده به کارم، مددى
وه چه دلخسته و زارم، مددى
🔹خضر عیسى دم من باش که دل
شده از تشنگى خویش خجل
🔸اى شفا بخش دل بیمارم
مددى کن که نیفتد بارم
🔹یاد او سبز! که یادم مانده است
آنچه گفته است و برایم خوانده است
🔸نکته هایش همه چون دُرّ و گهر
همه آیات و روایات سفر
🔹سفر از خویش نه از شهر و بلد
سفر از کثرت موهوم و عدد
🔸سفرى با قدم صدق و صفا
به تماشاى امامان هدى
🔹گفت رازى به زبانى ساده
مرد علم و ورع و سجّاده
🔸اندر این راه که بس باریک است
تکروى عاقبتش تاریک است
🔹چه خطرهاست در این بیشه که شیر
نرهد جز به عنایات امیر
🔸من و تو همسفر و همراهیم
در پى وصل و لقاء اللّهیم
🔹یاعلى گوى و بده دست به من
تا برون آیى از این رنج و محن
🔸مددى خواسته ام در کارت
هیچ کس را نرسد انکارت
🔹دست در دست من ار بگذارى
خویش را هم به خدا بسپارى
🔸راهى وادى جان خواهى شد
آنچه حق خواسته، آن خواهى شد
🔺کانال رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
@Nasery_ir