➖
ماجرای عیادت زنان مدینه از حضرت زهرا سلام الله علیها
🛑...عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ:
«لَمَّا رَجَعَتْ فَاطِمَةُ إِلَى مَنْزِلِهَا فَتَشَكَّتْ وَ كَانَ وَفَاتُهَا فِي هَذِهِ الْمَرْضَةِ، دَخَلَ إِلَيْهَا النِّسَاءُ الْمُهَاجِرَاتُ وَ الْأَنْصَارِيَّاتُ، فَقُلْنَ لَهَا: كَيْفَ أَصْبَحْتِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؟ فَقَالَتْ: «أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْيَاكُمْ، قَالِيَةً لِرِجَالِكُمْ، شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ عَرَفْتُهُمْ وَ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ سَبَرْتُهُمْ، وَ رَمَيْتُهُم بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدّ وَ خَطْلِ الرَّأْيِ وَ عُثُورِ الْجَدِّ، وَ خَوْفِ الْفِتَنِ...»».
🔰
از امام صادق، از امام باقر، از امام سجاد (علیهمالسلام) نقل شده است:
«(پس از حوادثی که در مسجد و کوچه گذشت،) زمانی که حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به منزلشان برگشتند، بر اثر درد و زخمهای وارده، بیمار شدند و درگذشتشان نیز در (ادامهی) همین بیماری بود.
(روزی) زنان مهاجر و انصار نزد ایشان آمدند و به ایشان عرض کردند:
ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردید (اوضاع بیماریتان چهطور است؟)
حضرت فرمودند:
«به خدا قسم، شب را صبح کردم، درحالیکه از دنیایتان سیر شدهام و از مردانتان خشمگینم.
از آنان کینه دارم، بعد از آنکه شناختمشان و آنان را کنار گذاشتم، بعد از آنکه امتحانشان کردم و آنان را دور انداختم، بعد از آنکه آزمودمشان.
چهقدر زشت است شکستن شمشیرها (عمل نکردن به وعده مبارزه مسلحانه) و تردید در نظرات و از دست دادنِ سرمایهها و ترس از فتنهها...»»
📚:دلائلالإمامة، ص۱۲۵
https://eitaa.com/nashrekhoobiha_sahebzaman