📍توقف کرده بودند برای استراحت. یک نفر می‌آمد از آن دور‌ها. گفت: «از کجا می‌آیی؟ » 📌مرد جواب داد: «از عراق. » گفت: «مردمش را چه‌طور دیدی؟ » سرش را انداخت پایین. گفت: «دل‌هایشان با تو است و شمشیر‌هایشان با بنی امیه. » 📖 ׀ صفحه ۵۰ ׀ زینب عطایی 📌 انتشارات شهید کاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi