. 🔹️نام کتاب: (( از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس)) 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر: . . ✂️برشی از کتاب: . وقتی فرمان برگشت دادند حس می‌کردم تمام دنیا با من در افتاده است. یک راه طولانی را یک نفس دویده بودم، حالا می‌گفتند درها بسته است، راهی را که آمده‌ای برگرد. دلم می‌خواست یک تنه به خط عراق بزنم. دنبال کسی می‌گشتم که التماسش کنم نجاتم دهد؛ اما حال و روز همه مثل من بود. بهت‌زده به یکدیگر چشم دوخته بودیم. باز روزهای مرخصی، مقابلم شروع به رژه رفتن کردند. نکند گلوله ای که می‌خواست مرا راهی آسمان کند در عملیات‌هایی که شرکت نکرده بودم شلیک شده بود. گلوله‌ای که حاضر بودم دنیا را به پایش بریزم تا بیاید و کار را تمام کند. فکر و خیال مغزم را می‌جوید. حس می‌کردم یک نفر وسط سرم ایستاده و فریاد می‌زند: - دیگر تمام شد. جا ماندی.... : http://l1l.ir/5bzu 02537840844