عملیات والفجر مقدماتی تعیین کننده بود. دشمن در منطقه حضور فعال داشت عبور از دل رمل های جنوب و غرب بستان بزرگترین مانع به حساب می آمد. منطقه فکه با انبوهی از لشکرهای سپاه و ارتش مواجه شد. حسین تعدادی از فرماندهان لشکر را فراخواند.
عملیات که شروع شد، لشکر در وهله اول با مشکل روبرو شدند. حسین نگران عملیات بود که
پشت بی سیم خبر شهادت حبیب اللهی را به او دادند به حبیب اللهی عشق می روزید. خواست لشکر فرماندهان را ترک کند. ردانی پور بلند شد که مانعش شود.حسین گفت:- میدانی حبیب اللهی را از دست دادن یعنی چه؟
ردانی پور با حالتی جدی گفت:- شما فرمانده لشکر نیستید یک سپاه در اختیار شماست.- من سپاه را هم در خط مقدم فرماندهی خواهم کرد.ردانی پور ساکت شد. گذاشت که حسین برود.
📎 برشی از کتاب
#عقیق
📌 انتشارات شهید کاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور
🆔
@nashreshahidkazemi