‍ ‍ 💠سر بریده💠 از جوانان مقاومت اسلامی لبنان بود. از آنها که در هفده سالگی سر به آستان دوست سپرد و برای دفاع از حریم اهل بیت راهی دیار شام شد. ذوالفقار حسن عزالدین در آخرین شب حیات خود با مادرش صحبت کرد و حرف از شهادت خودش زد. مادر کلام او را قطع کرد. نمی خواست چیزی بشنود. ♦️ذوالفقار برای دوستانش گفت که فردا شهید خواهد شد. گفت: آقا امام حسین ع را در عالم رویا دیده ام. مولا بشارت شهادت به من داد و فرمود: ❤️فردا شهید خواهی شد و سر از بدنت جدا خواهد شد. ناراحت و نگران نباش. سر من را نیز بریدند. ما در آن لحظه در کنارت خواهیم بود. 🔹فردا همین اتفاق افتاد. ذوالفقار مجروح و اسیر شد و سپس وارثان شمر، سر از بدن این رزمنده جدا کردند... 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 📚برگرفته از کتاب مدافعان حرم. اولین کتاب در موضوع شهدای مدافع حرم. 📚اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی چاپ اول ۱۳۹۳ چاپ دهم ۱۴۰۰