چرا مردم به غائله 1401 نپیوستند ؟ ۱- مردمی که مشکل اقتصادی دارند احساس نکردند شعارها و رفتار در راستای حل مسئله آنان است. احساس نکردند پیوستن به این جماعت زندگی آنان را به سامان می‌رساند و حاضر به کولی دادن به اهداف دیگران نشدند. ۲- پیوستگی کم‌نظیر اپوزیسیون با غرب و ورود شخصیت‌های غربی به موضوع حس بیگانه‌ستیزی ایرانیان را زنده کرد و مردم متوجه شدند همه دنیای غرب به میدان آمده و آیا این برای مهساست؟ ۳- محوریت شخصیت‌های نازل به عنوان رهبران انقلاب دلیلی دیگر بود. کسانی که نه شخصیت دارند، نه ایده و تئوری و نه سابقه‌ای در سختی کشیدن (از خصایص رهبران انقلابی) محور شده بودند. مردمی که امام، شهید بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر و مقام معظم رهبری را در رأس انقلاب دیده بودند، حالا نازنین بنیادی، علینژاد، کریمی و پهلوی را برای دستگرمی انقلاب هم نمی‌دیدند. ۴- محوریت پول و رسانه سعودی عامل بازدارنده دیگری بود. عظمت ایرانی به خود اجازه نمی‌داد که یک خانواده بسته بخواهد با پول و رسانه برای ایرانیان آزادی و دموکراسی به ارمغان بیاورد و این حس تحقیر در رأس مسائل بود. ۵- ورود تجزیه‌طلبان به داستان و اصولاً مطالبه تجزیه، تحریم و جنگ از عوامل بسیار مهمی بود که مردم را از همراهی برحذر داشت. بسیاری از اپوزیسیون نیز وقتی متوجه تجزیه‌طلبی و تحریم شدند حتی به‌صورت موقت کنار جمهوری اسلامی ایستادند و موضع خود را شفاف اعلام کردند. حضور ۱۴ پرچم در تجمع برلین و کانادا و ارائه تصویری از ایرانستان باعث انسجام بیشتر ملی شد. ۶- دروغ‌سازی و قدرت رسانه‌ای جمهوری اسلامی در برملا کردن آن مؤلفه دیگری بود که اکنون در سالگرد ماجرا خود براندازان به آن اعتراف می‌کنند. اما بخش‌های عمده آن همانند فوت رهبری، فرار مسئولان به ونزوئلا، ضربه مغزی مهسا، نافرمانی نظامیان و کشته‌سازی دروغین حدود ۴۰ نفر از این موارد بود. ۷ خشن بودن رفتارها به‌صورتی که حدود ۸۰ نفر به شهادت رسیدند و به‌خاطر راهبرد «تساهل نظام» ۶۳ نفر از این شهدا فاقد سلاح بودند. ۸- رکیک بودن شعارها که در هیچ‌جایی قابل بازگویی نبوده و نیستند نیز مورد توجه مردم بود. این شعارها شعار مردم نبود و حتی شعار اپوزیسیون داخلی هم نبود، بلکه برساخته از جریان تحقیر شده و قی‌شده سال ۱۳۵۷ و نفاقِ آواره بود. ۸- نبود هرگونه چشم‌انداز آینده نگرانی ملت را دوچندان می‌کرد، براندازان هیچ چشم‌اندازی از آینده ارائه نکردند و در تراز آنان نیز نبود که بتوانند چشم‌انداز ارائه کنند، زیرا فاقد ایدئولوژی، رهبری و تئوری بودند. ۹- تهی بودن اپوزیسیون از اخلاق و رو آوردن به کثیف‌ترین روش‌ها و تاکتیک و ادبیات نیز باعث شد کم‌کم از حیز انتفاع ساقط شوند. بی‌اعتباری رسانه‌های موصوف به بهترین شکل رقم خورد. ۱۰- در داخل نیز یکپارچگی حاکمیت در وحدت رویه و جمع‌کنندگی عاملی مهم بود. این انسجام در سال ۹۶، ۹۸ و داستان هواپیمایی اوکراین نبود. وحدت نظر و عمل، عامل مهمی در مواجهه با صحنه بود؛ و از همه مهم‌تر انعطاف و قدرت و ظرفیت نظام جمهوری اسلامی و حد استقامت و تحمل آن باز محک خورد و چشم‌انداز آینده را قابل قضاوت‌تر کرد. دستاورد مهم ماجرا نیز حذف تروریست‌های تجزیه‌طلب از مرزهای غربی کشور بعد از ۴۴ سال بود که در نوع خود تولید فرصت مهمی از دل تهدید است. دکتر عبداله گنجی