☀️همرزمانی که در جانبازی و شهادت شبیه هم بودند👈 🌷یادی از شهید ابراهیم حسامی👇 ✅ کسی که سال ۶۰ در منطقه‌ی گیلان‌غرب مجروح و پای راستش قطع شد؛طوری که حتی امکان استفاده از پای مصنوعی هم نداشت، ولی دوباره به جبهه برگشت. ♦️ کسی که ششم مرداد سال۶۲ نامزد کرد ولی هفت روز بعد، وقتی هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده بود به جبهه رفت. ♦️ کسی که وقتی گروه فیلمبرداری قصد تصویر برداری از او را داشت، با عصا آنها را دور می‌کرد و می‌گفت: «بروید و از رزمندگان در خط فیلمبرداری کنید نه از پشت خط و منِ جانباز!» 🌷 کسی که وقتی شبِ‌ عملیاتِ‌ خیبر فرماندهان ازش خواستند به خط نرود، دلش شکست و گفت: «حالا ما شدیم نیروی اضافه گردان؟!» 🌷 فردا صبحش در حالیکه تلاش می‌کرد خود را به خط برساند به بچه‌ها گفت: «ما هم خدایی داریم. اگر قسمت باشد من هم شهید می‌شوم». 💥 پنج دقیقه بعد هواپیمای دشمن محل گردان را بمب‌باران کرد و برادر جانباز ابراهیم حسامی نظر به وجه‌الله کرد. 🌹شهید هاشم کلهر تعداد ۲۰ دندانش در فکه زیر رمل رفت، دست راستش و سه انگشت چپش درجوانرود در پادگان حضرت رسول دفن شد، قسمتی از بدنش باتفاق شهید ابراهیم حسامی و حسین محمدی در جفیر باقی ماند و سرانجام نیمی از کمر و پاهایش در بهشت زهرا آرام گرفت... در واقع "شهید هاشم کلهر" ازغرب تا جنوب و بهشت در چهار منطقه قبر دارد... کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه برشی از زندگی شهید, هاشم کلهر