یادگاری ماندگار بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش می‌گذاشت و درب خانه‌های نیازمندان می‌رفت، امروز مزارش حاجت‌ها می‌دهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است. این داستان، نمونه‌ای از زندگی پر درد و سخت بی بی سکینه است که با تلاش و ایثار، علی را بزرگ کرد و اکنون مزار فرزندش مکانی است که مردم به آن حاجت می‌برند. این زن زحمت‌کش و معنوی، نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختی‌های زندگی است. جنگ و نقش علی با شروع جنگ تحمیلی، علی تصمیم گرفت تا به جبهه‌های نبرد بپیوندد. او که از کودکی با مشقت‌های زیادی بزرگ شده بود، حالا به دنبال راهی بود تا به کشورش خدمت کند و از آن دفاع کند. پیوستن به جبهه علی با شور و شوق فراوان به کارهای پشت جبهه مشغول شد. او کارهایی مانند حمل و نقل تجهیزات، کمک به مجروحان و تأمین نیازهای نیروهای خط مقدم را بر عهده داشت. این فعالیت‌ها نه تنها به او کمک می‌کرد تا تجربه‌های ارزشمندی کسب کند، بلکه نشان‌دهنده ایمان و تعهد عمیق او به دفاع از کشورش بود. شناخت توسط حاج قاسم در همان ابتدا، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر کرمان، به استعداد و شجاعت علی پی برد. او تلاش‌ها و فداکاری‌های علی را مشاهده کرد و تصمیم گرفت او را به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم خود انتخاب کند. علی با همراهی حاج قاسم به خط مقدم رفت و تحت آموزش‌های دقیق و سختگیرانه قرار گرفت. او به سرعت نشان داد که نه تنها جسارت و شجاعت لازم برای مبارزه در خط مقدم را دارد، بلکه هوش و تدبیر لازم برای فرماندهی را نیز داراست. نقش علی در جبهه علی در مدت کوتاهی به یکی از فرماندهان محوری لشکر ثارالله تبدیل شد. او در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات‌های نظامی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته او، توانایی برقراری ارتباط موثر با نیروها و ایجاد انگیزه در آن‌ها بود. نیروهای تحت فرماندهی علی، به او به عنوان یک رهبر قابل اعتماد و دلسوز نگاه می‌کردند که همواره در کنار آن‌ها بود و در سخت‌ترین شرایط نیز امید و انگیزه می‌بخشید. عملیات‌های موفق علی در چندین عملیات موفق شرکت کرد و نقش مهمی در پیروزی‌های این عملیات‌ها ایفا کرد. او با شجاعت و تدبیر خود، توانست نیروهای دشمن را به عقب براند و مناطق استراتژیک را از دست آن‌ها باز پس بگیرد. این پیروزی‌ها نه تنها موقعیت استراتژیک نیروهای خودی را تقویت کرد، بلکه باعث افزایش روحیه و انگیزه نیروهای تحت فرماندهی علی نیز شد. شهادت علی در یکی از عملیات‌های بزرگ و مهم، علی در نبردی سنگین جان خود را از دست داد. خبر شهادت او، مانند صاعقه‌ای بر سر بی بی سکینه فرود آمد. علی با فداکاری و شجاعت خود، نامی جاودانه در تاریخ دفاع مقدس ایران به جا گذاشت. او با خون خود درخت آزادی و استقلال کشورش را آبیاری کرد و به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شد. پس از شهادت پس از شهادت علی، بی بی سکینه هیچ کسی را نداشت. اما حاج قاسم سلیمانی برای او همچون پسری شد و از سوریه زنگ می‌زد و با صدایش خستگی را از او دور می‌کرد. حتی یک شب ساعت ۲ نصفه شب از کربلا زنگ زد و گفت که دلش برایش تنگ شده و برایش زیارت کرده است. حاج قاسم همیشه می‌گفت: "ما افتخار می‌کنیم بی بی سکینه از ماست." یادگاری ماندگار بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش می‌گذاشت و درب خانه‌های نیازمندان می‌رفت، امروز مزارش حاجت‌ها می‌دهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است. خاطرات مردم درباره بی بی سکینه بی بی سکینه، با فداکاری و ایثار بی‌نظیرش، جایگاه ویژه‌ای در قلب مردم کرمان دارد. مردم او را به عنوان زنی پرتلاش و مقاوم به یاد می‌آورند که با تمام سختی‌ها و مشکلات زندگی، هیچگاه تسلیم نشد. خاطرات مردم یکی از همسایگان بی بی سکینه می‌گوید: "او همیشه تلاش می‌کرد تا چهره‌ای امیدوار و دلگرم‌کننده داشته باشد. یادم می‌آید که حتی وقتی چیزی برای خوردن نداشتند، با لبخند می‌گفت که خداوند همیشه راهی برای ما می‌گذارد." کودکان محله یکی از خاطرات مردم کرمان درباره بی بی سکینه، زمانی بود که کودکان محله به خانه‌اش می‌رفتند تا داستان‌های او را گوش کنند. او برایشان قصه‌هایی از زندگی گذشته‌اش و سختی‌هایی که تحمل کرده بود، تعریف می‌کرد و همیشه به آن‌ها می‌گفت که نباید تسلیم مشکلات شوند. بزرگان محله بزرگان محله نیز همیشه از بی بی سکینه به عنوان زنی استوار و مقاوم یاد می‌کنند. یکی از بزرگان محله می‌گوید: "بی بی سکینه همیشه با عشق و ایمان زندگی می‌کرد. او زنی بود که با تلاش و ایثار فراوان، فرزندش را بزرگ کرد و امروز جایگاه ویژه‌ای در دل‌های ما دارد."