کشکول: (1)👇
🌹امام محمد باقر (ع) فرمودند :
من مردی را که در کار دنیایش تنبل باشد مبغوض میدارم و کسی که در کار دنیا تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است. کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 85 ، ح 4
🌹به حضرت موسی وحی رسید که آیا می دانی چرا احمق را روزی می دهیم؟عرض کرد: نه پروردگار من خطاب آمد: برای آنکه عاقل بداند، طلب روزی "به حیله و تدبیر نیست"👌
کمی هم بخندید:😭
😍جوانی وارد سوپر مارکت شد و مشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید: مادر چیزی شده که مرا این طور دنبال میکنی😇 خانم با اشک گفت:😢تو شبیه پسر مرحومم هستی وقتی مرا مادر صدا زدی خاطرات پسرم را تجدید کردی جوان گفت:👇
خانم این سنت روزگاره، یکی میره یکی میاد شما هم خودتو ناراحت نکن...
زنه در حال رفتن بود که از جوان درخواست کرد دوباره وی را مادر صدا کند. جوان با صدای بلند داد زد👈 مادر مادر... زن رو برگرداند وخدا حافظی کرد ورفت جوان خرید را تمام کرد و رفت صندوق تا حساب کند. صندوق دار گفت: 280هزار تومان جوان👈 گفت: اشتباه نمی کنی صندوقدار گفت: 30 هزار تومان حساب شما و250 هزار تومان حساب مادرتان که گفت پسرم حساب می کند.😝 جوان از آن به بعد حتی مادرش را خاله صدا میزند👈 به همین سادگی؛ لطفاً هوشیار باشید....
🌟 کارنامه دولت برجامی در یک نگاه👇
دوسال منتظر امضای برجام
دوسال منتظر اجرای برجام
دوسال منتظر احیای برجام
دو سال منتظر برگشت از برجام
به عبارت ساده تر از شروع به کار این دولت 8 سال طول می کشد که ما تازه به نقطه ابتدائی که غنی سازی را در سطح 20% قبل از شروع به کار این دولت بود, برسیم😰😳😨😇 بعد از شش سال مذاکره, کسانی که ادعا داشتند زبان دنیا را بلد بودند 👈با کدخدا😈😎🎩 نتیجه به دست آمده👈 تقریبا هیچ 😂😠😵 هم تحریم ها بیشتر شد و هم دیگه از ما نفت نمیخرند و هم به قول توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: دولت در عرض دو ماه ۱۸ میلیارد دلار و ۶۲ تن طلا را بر باد داد 😰😨 خسته نباشی دلاور😠
✍ اگر همهی مسئولین کشور این گونه بودند، ایران گلستان می شد:👇
متن_خاطره :
اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما... 😃 پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... 😇 نمی دانم حاج احمد برای چهکاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا این قدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ 😵 گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده ، یه موز از سهم خودم بهش دادم...😢 نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز میخری و میذاری جای یه دونه موزیکه پسرم خورده...
کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
ناصر_کاوه🌷خاطرهای از زندگی سردارو شهید حاج احمد کاظمی📚منبع: کتاب احمد ، صفحه 137
دعوتید به کانال کشکول👇
@nasserkave
کانال شهدا👇
https://t.me/nasserkaveh44
کانال مسکن و اقتصاد👇
@kavehnasser98
🙏ارادتمند: ناصر کاوه