💥کلیدِ گمشده روحانی و انتظار بجای مردم
1- رهگذری، مردی را دید که زیر نور چراغ در پی چیزی میگردد. پرسید دنبال چه میگردی؟. مرد گفت «کلیدم را گم کردهام». رهگذر دلش سوخت و همراهی کرد. اما هر چه گشتند، خبری نبود. رهگذر دوباره پرسید «کلید را کجا گم کردهای؟». مرد پاسخ داد «در خانه». رهگذر جا خورد؛ «پس چرا اینجا دنبالش میگردی؟!». مرد گفت «این جا زیر چراغ، نورش بیشتر است و جستن، راحتتر».
2- حسین دهباشی سازنده فیلم تبلیغاتی آقای روحانی، اردیبهشت 86 عنوان کرد «متنهای سخنرانی روحانی را سال 92 من نوشتم. 27-28 جمله طراحی شده بود که او بگوید. مثلاً جمله «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». در گفت و گوی ویژه شبکه دو، بنایمان این بود که هرچه مجری میگوید را رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم... روز به روز و با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر نزدیکترند تا سیاستمدار».
3- آقای روحانی ششم خرداد 92، در شبکه دوم سیما گفت «انگیزه من از نامزدی، نیازی به توضیح ندارد. وضع و مشکلات کشور اعم از روستایی و شهری، پیر و جوان و کارگر را همه میدانند... ریشه همه این معضلات برمیگردد به بحث مدیریت و کارآمدی دولت... قرار بود در چشمانداز 20 ساله، رشد اقتصادی 8 درصد باشد؛ الآن حدود 3 درصد است... دولت تدبیر و امید دنبال این است که مردم آنقدر درآمد سرشار داشته باشند که نیازی به یارانه 45 هزار تومانی نداشته باشند. صدقه گرفتن افتخار نیست، صدقه دادن افتخار است. من کاری میکنم دولت، دستش را به سوی مردم دراز خواهد کرد». او در حالی که یک کلید را نشان میداد، گفت «من میخواهم بگویم همه چیز با تدبیر و امید و با کلید تدبیر حل خواهد شد. شما بدانید مسئله هستهای و تحریمها هم حل و رونق اقتصادی ایجاد خواهد شد».
4- هفت سال پس از آن ایام، سرنوشت وعدهها و وضعیت معیشت مردم روشن است. بر مدعیان بیصداقت اصلاحطلبی حرجی نیست، وقتی که از «ع- ن»
(مشاور خاتمی) میپرسند «نشانه حیات طیف شما چیست؟» و او جواب میدهد «همین که بسیاری از بزرگان ما یا در زندانند یا ممنوعالخروجند»! از جماعتی که خیانتها و مفاسد بزرگ در کارنامهشان ثبت است، امید کمترین خدمتی نیست. اما از دولت، چرا. امروز تقریبا اتفاق جمعی وجود دارد که تحریم با همه آزارهایش، مسئله اول اقتصاد ما نیست. روزنامه شرق هفته گذشته از زبان یک صاحب نظر اقتصادی همسو نوشت «دولت با سوءمدیریت، در زمین آمریکا بازی کرده... در گفتههای نفیو [معمار تحریمها] این قضیه کاملا مشخص است. خیلی ساده لوحی است که بگوییم تحریم بر اقتصاد ایران اثری ندارد، اما بزرگ کردن و پژواک درست کردن از واژه تحریم، دلایل دیگری دارد. اثر تحریم، بیشتر از 30 درصد نیست. ناکارآمدی، ناشی از عملکرد تصمیمگیران است که به ویژه در دو دولت اخیر، کاملا در زمین تحریمکنندگان بازی کردهاند. این تصمیمات سبب شده که توانمندیهای سیاسی و امنیتی کشور تحت تأثیر اشتباهات به ضعف کشانده شود. هدف تحریم، مشاغل و حوزه تولید بود. طراحان تحریم به صراحت گفتهاند که میخواستیم ارزهای آنها را برای کالاهای لوکس بیرون بکشیم. مسئولان میگویند هر سال 32 تا
33 میلیارد دلار برای واردات تخصیص داده ایم. برای چه این ارز را تخصیص دادهاید؟ آیا باید برای واردات مازراتی بگذارید ارز خارج شود؟ آیا برای واردات چوب بستنی باید ارز تخصیص بدهید؟ تصمیمگیران نمیتوانستند متوجه شوند استخراج نفت در دنیا زیاد شده؟ اگر نمیتوانستند آیندهنگری کنند، حق نداشتند بر مسند تصمیم گیری وزارتخانهها بنشینند... کشور، مسئله لاینحل ندارد. آن
30 درصد اثری که تحریم تحمیل می کند، قابل تحمل است و 70 درصد مابقی، با اصلاح قابلیت تصمیمسازان حل خواهد شد».
5- حکما همواره، از حرف بدون عمل و جا ماندن از اقدام بر حذر داشتهاند. «سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی- به عمل کار برآید، به سخندانی نیست». حکیم فردوسی نیز میگوید «بزرگی سراسر به گفتار نیست- دو صد گفته چون نیم کردار نیست». آقای سید رضا اکرمی که «رئیسشورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری» بود، تابستان 95 به ایرنا گفت «متاسفانه نتیجه محور عمل نمیكنیم. سوئیسی حرف میزنیم، آفریقایی عمل میکنیم». او که مدتی بعد برکنار شد، با اشاره به ماجرای حقوقهای نجومی گفته بود «خداوند نوبخت و صفدر حسینی را به موزه بسپارد. اگر حسینی آن گونه که نوبخت میگوید، ذخیره و امانتدار کشور بود، چرا از ریاست صندوق توسعه ملی برداشتید؟! خداوند به همه عقل بدهد».
6- گاه بیعملی و بدعملی برخی مدعیان همراهی، چنان طاقتفرسا و مفسدهانگیز شده، که امام معصوم (ع) زبان به شکایت گشوده است. پس از ماجرای خیانتبار حکمیت میان ابوموسیاشعری و عمرو عاص، یکی از گماشتگان معاویه به نام ضحّاکبنقیس، به قافله حجّاج حمله و اموال آنها را غارت کرد. ام