💠
توحید افعالی
▫️در جنگ خندق که امیرالمؤمنین علیهالسلام بر سینهی عمرو بن عبدود نشست تا سرش را از تن جدا کند، عمرو آب دهان انداخت. امام از روی سینهاش برخاست تا خشم خود را فرونشاند. بعد برای خدا آمد بر سینهاش نشست تا سر او را جدا کند. عمرو از امام سؤال کرد:
▫️ چرا فرصت میدهی و سریع اقدام نمیکنی؟ مولانا از زبان حال امام به توحید افعالی چنین نقل کرده است:
▫️1. من شمشیر برای خدا میزنم و مأمور جسمم نیستم.
▫️2. من شیر حق هستم، نه شیر هوی و هوس.
▫️3. من مانند تیغ در دست حقّم و زننده، آن آفتاب حقیقی است.
▫️4. من سایهام، سرور و آفتاب عالمتاب، اوست.
▫️5. من دربان اویم و حجاب برای او نیستم.
▫️6. تیغ من جز بهحق خونی نمیریزد.
▫️7. من کوهم که از بنیاد آن شاه حقیقیام.
▫️8. جز به یاد اراده او حرکت نمیکنم.
▫️9. عشق او مرا سردار لشگر کرده است.
▫️10. غضب را بستهام و باتقوا آن را مهار کردهام.
▫️11. بار حلم، گردن غضب را زده است.
▫️12. چون درآمد در میان، غیر خدا تیغ را، اندر میان کردن سزا
یعنی چون مسئله غضب پیش آمد، غرض نفسانی پدیدار شد و غیر خدا بروز کرد برای همین شمشیر در غلاف کردم تا محبت و دشمنیام برای خدا خالص باشد.
▫️13. من مملوک او و او مالک من است پس غرض شخصی در اعمالم راه پیدا نمیکند.
▫️14. کارم از روی مشاهده است، نه از روی اجتهاد و تقلید و خیال و گمان.
▫️15. پیشوای من خورشید حقیقت است که مرا رهبری کند، لذا اگر به پرواز درآیم و یا باری بر دوش بکشم، میدانم به کجا بروم و چه طور آن را بکشم.
ور کشم باری، بدانم تا کجا **** ماهم و خورشید پیشم پیشوا
📚 مثنوی، ج 1، ص 3809-3787
✅کانال منبرهای عالی 👇
http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc