6.66M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🎥 روایت غم‌انگیز دختر بزرگ شهید از دقایق اولیه شهادت 🔹لحظه‌ای که خبر شهادت بابا را دادند، اولین چیزی که پرسیدم این بود که بابام آب خورده بود یا نه؟ 🔹از هر کسی می‌پرسیدم از بابام چی باقی مونده، هیچکس جواب درستی نمی‌داد. 🔹تنها چیزی که از بابام باقی مونده بود انگشتر دستش بود که یک نفر اون را با خودش برده بود. 🔹بعد از دو هفته بابام به خوابش اومده بود و گفته بود بچه‌های من چشم‌انتظار این انگشترند؛ اون را بهشون برگردون. https://eitaa.com/Bayynat