#حدیث_روز
🟩 *مظهر جوانمردی و مردانگی،* مردی که دستپروردۀ دردرانۀ آفرینش، پیامبر خاتم بود، با تمام عظمت و پاکدامنیاش، با تمام بلندای روحش، بر روی خاک تنها مانده بود و در روی زمین تنها گام برمیداشت و تنها نفس میکشید.
🟨 هیچکس همتای او نبود. هیچکس همطراز و محرم درددل و آرزوهایش نبود.
🟩 هیچ آفریدهای تاب برابری و همسری با او را نداشت و، این دریای بی کرانه، تنهای تنها میزیست.
🟨 یک تنهای دیگر هم بود؛ *بانویی که در آغاز راه زندگانی خویش بود و در عصمت و پاکدامنی، در علم و حلم و وقار و حکمت مانند نداشت.*
🟩 بانویی که خون مقدس رسالت در رگهایش جریان داشت و دانش لایزال خداوندی چون گنجی در سینهاش نهفته بود؛ *بانویی از نسل نور، از نسل حقپرستی و توحید، از نسل تقوای بیپایان؛ بانویی که دختر بیشباهت عفت بود.*
🟨 زن نیز همچون آن مرد یگانه، دریا بود؛ دریایی سرشار از گهرها و لعلهای گرانسنگ، دریایی ناپیداکرانه که خداوند مرزهای ناپیدایش را از هر سو به عالم تجرد رسانده بود، دریایی که خداوند دامانش را از هر شبهه و ننگی پاک کرده بود، دریایی که معصومیتش بر روی خاک، تنها و یکه و منفرد مانده بود.
🟩 *خدا تقدیر عاشقانه ای در نظر داشت.* خدا داستان زیبایی را رقم زده بود. از روز ازل، از آن هنگام که انسان به «الست» خداوند «بلی» گفت، از آن دم آغازین که خدا تمام سرنوشتهای زمینی را در لوح محفوظ خویش نگاشت، سر آن داشت که روزی بر روی این خاک پرفتنه و پرآشوب، در جایی از این جهان پرماجرا، دو دریای آبی و پاک به هم بپیوندند و اقیانوسی نامتناهی پدید آورند.
🟨 خدا بر آن بود که این دو دریای تنها، روزی با هم یگانه شوند و اقیانوسی بسازند که از دامان عمیق و زلالش، تمام روشنیها و پاکیهای خاک سرچشمه بگیرد.
🟩 *سرانجام روزی زمان عملیشدن این تقدیر فرا رسید و خداوند این دو دریا را روانه یکدیگر کرد:*
🔆 *«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ... یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ...»*
📗 سوره الرحمن، آیات ۱۹