رضا در جبهه قوطی کنسرو ها را جمع میکرد و به گربه ها می بست و در کوه رها میکرد و میگفت سنگر بگیرید وقتی گربه ها می دویدند صدای قوطی ها در کوه می پیچید و دشمن فکر میکرد رزمنده های ایرانی هستند و کوه ها را به رگبار می بستند. می گفت با اینکار می خواهم مهمات شان هدر برود. از یک نوجوان 12 ساله این مقدار هوش و خلاقیت بعید بود.
برداشتی از کتاب "عارف 12 ساله" مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی
#فاطمیه#وعده_صادق#ایام_فاطمیه
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@quran_ahlebeyt
.