. بند اول سفر خوبه نه اینجوری غریبونه با خون دل از این کوچه به اون کوچه از این منزل به اون منزل ما رو با رنج و مکافات آوردن دقیقاً بدترین اوقات آوردن پشت دروازه‌ ساعات آوردن ما رو نامردای بد ذات آوردن خولی و شمرو با سادات آوردن جلوی سادات خیرات آوردن سرو زدن روی نیزه ها حسین من بمن العزا بند دوم مگه از یاد من میره الهی کور شه چشماشون چقدر اینجا یهودی هست چقدر تنده نگاهاشون ما رو از کوچه های تنگ رد کردن از میون ساز و آهنگ رد کردن بی جهاز با شتر لنگ رد کردن سیلی خوردم و چشام تار شد داداش نوبت اشک علمدار شد داداش خواهرت راهی بازار شد داداش مناسبم نبود این فضا حسین من بمن العزا بند سوم خبر داری تو اون بزمی که من رفتم شرابم بود خبر داری جلو انظار سر آستین حجابم بود یوسفو دوباره تو چاه انداختن واسه مون یه مهمونی راه انداختن متلک به عصمت الله انداختن دخترات میترسیدن میلرزیدن سفرای ترک و روم میخندیدن دلقکا جلو حرم می رقصیدن شراب بود و سر تو اخا حسین من بمن العزا 👇 @navaye_asheghaan