. ▪️دلم هوای بقیع دارد و غم صادق ▪️عزا گرفته دل من ز ماتم صادق ▪️دوباره بیرق مشکی به دست میگیرم ▪️زنم به سینه که آمد محرم صادق ▪️سلام من به بقیع و به تربت صادق ▪️سلام من به مدینه به غربت صادق ▪️سلام من به مدینه به آستان بقیع ▪️سلام من به بقیع و کبوتران بقیع ▪️سلام من به مزار معطّر صادق ▪️که مثل ماه درخشدبه آسمان بقیع ▪️سلام من به ششم ماه فاطمیّ بقیع ▪️سلام من به گل یاس هاشمیّ بقیع ▪️زبسکه کینه و غربت به هم موافق شد ▪️هدف به تیر جسارت امام صادق شد ▪️همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا ▪️ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد ▪️امام پیر و کهن سال شیعه را کشتند ▪️امان که روح سبکبال شیعه را کشتند ▪️فضای شهر مدینه بیاد او تار است ▪️هنوز سینه ی آن پیر عشق خونبار است ▪️هنوز می کشد او را عدو به دنبالش ▪️هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است ▪️هنوز تلخی کامش به حسرت شهدیست ▪️هنوز چشم دلش بر رسیدن مهدیست .