.
.
#امام_حسین
از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد
و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد
به نور ناب نگاه چهارده خورشید
وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد
زلال ناب ولایت به جان من نوشاند
سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد
به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را
زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد
سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت
به عطر سیب حسینی مرا معطّر کرد
چگونه می شود الطاف بی کران تو را
چگونه می شود ای با شکوه باور کرد
به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما
ولایت تو مبانی اعتقادی ما
میان چشم تو آیات فتح را دیديم
خروش تو شده روحیه ی جهادی ما
چه می شود که گدایِ گدای تو باشیم
چه می شود بپذیری فدای تو باشیم
همیشه می وزد از مرقدت نسیم بهشت
پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت
کنار گنبد و گلدسته های تو دیدیم
شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت
عبور میکند از بین صحن اطهر تو
مسير روشن حق، راه مستقیم بهشت
همیشه رزق من از دست با کرامت توست
میان جنت الاعلی تویی نعیم بهشت
همين که چشم من آقا به چشم تو افتاد
شدم اسير نگاهت شدم مقیم بهشت
دوباره شوق زيارت هوائيم کرده
منم کبوتر صحن تو، یا کریمِ بهشت
میان صحن و سرایت کبوترم کردی
تو بال های مرا نذر این حرم کردی
تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم
همیشه در خط مولایمان علی باشیم
بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم
بخوان مرا که هوائی کربلا باشم
چه خوب می شود آقای من شوی، تا من
تمام عمر در اين آستان گدا باشم
مرا اسير خودت کن که با عناياتت
ز بندهای تعلق دگر رها باشم
نگاه روشنت اعجاز بی حدی دارد
طلا و مس نه، نظر کن که کيميا باشم
تو خانه دل من را تکان بده شايد....
در آستانه ی تو، زائر خدا باشم
بده برات زيارت که يک شب جمعه
کنار قبر شهيدان کربلا باشم
تمام دار و ندارم همه فدای حسين
چه می شود که بميرم شبی برای حسين
شاعر:یوسف رحیمی
.