🏴 شهادت حضرت رقیه (س) لباس پاره دارم وصل جانان را چه بایدکرد؟ پدرخوش آمدی ناخوانده مهمان را چه بایدکرد؟ مراتنها میان گرگها ول کردی و رفتی نگفتی دخترم من؟ دردهجران را چه بایدکرد؟ پرازخون ذوالجناح آمد، همینکه خیمه گاه آمد به خود گفتم پس از تو این گریبان را چه بایدکرد تو رفتی وبه ما حکم فرار ازخیمه هادادند لبِ تشنه ، تنِ خسته بیابان راچه بایدکرد؟ من ازترسم دویدم چادرم در زیرپایم ماند دراین حالت بگو خارمغیلان را چه بایدکرد گلوبندم ، النگویم شب یلدای گیسویم به غارت رفت و این حال پریشان را چه بایدکرد؟ عموجانم به جوش آمد سرش از روی نی افتاد به روی خاک صحرا ماه تابان را چه بایدکرد یکی ازبچه ها افتادو ما پشتش زمین خوردیم قطار خسته خیلِ اسیران راچه بایدکرد بدون معجروحیران، به روی ناقه عریان نگاه دشمنانِ نامسلمان را چه بایدکرد برایم خون لب داری، برایت آستین دارم امان ازجای سرنیزه دگرآن را چه بایدکرد شب ازسرمای ویرانه تمام پیکرم لرزید دراین ویرانه ظهرِ گرم وسوزان را چه بایدکرد دوتا دندان لق دارم ببرمن را که حق دارم بدون تو دگر بابا تن وجان را چه بایدکرد .