. ((شعر70)) (علیه السلام) وزن عروضی:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن به یاد دست قلم تا برم به دفتر دست به عرض عشق و ارادت شوم قلم در دست ببین ظهور «یدالله فوق ایدیهم» که حیدر است به حق دست و او به حیدر دست بریده دست امان نامه آوران، عباس به پای دادن جان داده با برادر دست عبث نبود لب خشک تر نکرد از آب نخورد آب که یابد به آب کوثر دست نوشت عشق فتوت عطش ادب ایثار قلم به دست علم بود و گشت دفتر دست شاعر:علی انسانی گوشواره:یاعباس 👇