‍ کاروان حسینی به مدینه ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین عباسم ای مدینه می دانی کربلا چهادیدم لاله های زهراراسرزتن جدا دیدم ای مدینه دردیده اشک ما تمی دارم گرنظر کنی برمن قامت خمی دارم ای مدینه من زارم زینب عزا دارم. من همان گل یاسم بی حسین عباسم ای مدینه برحالم مادرم نظر دارد یک دل پرازخون ودیده های تر دارد ای مدینه غمهای بی شماردیدم من پیکر برادررا پاره پاره دیدم من از سفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین عباسم باغ گل دراتش بود هم تودیده ای هم من لاله در کشاکش بود هم تو دیده ای هم من روی ماه نیلی را هم تو دیده ای هم من جای ضرب سیلی را هم تودیده ای هم من ازسفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین عباسم شد حسین من بی سر توندیدی من دیدم پیش دیده ی مادر تو ندیدی من دیدم سینه ی حسین وتیر توندیدی من دیدم سنگ و نیزه وشمشیر تو ندی دی من دیدم ازسفر رسیدم وای خوان جگر رسیدم وای ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین وعباسم ساقی بدون دست توندیدی من دیدم تشنه لب یه خون بنشست توندیدی من دیدم ان دل پر احساس را توندیدی من دیدم تیرو چشم عباس را توندیدی من دیدم ازسفر رسیدم وای خون جگررسیدم وای ای مدینه من زا رم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین وعبا سم دل خسته با شورو شین امدم مناز کربلای حسین امدم من از سرزمین بلاامدم من ازوادی نینوا امدم بابی انت وامی یا ابا عبدالله بازم التماس دعا