. . 💠ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ... 💠 و آیینه ی ذات کبریایی ای فخر بلاد آریایی ای مشتیِ گنبد طلایی تو تاج سر و بزرگ مایی صَلَّیتَ عَلٰی یا مولانا رضاجان ام و اَب و جدّم قربانِ تو مولا رو زد به تو هر که کامیاب است آبادی بی شما خراب است دلتنگ جمالت آفتاب است چون جد شما ابوتراب است صلیت عَلی مولا رضا جان ............. در سایه ی لایزال سلطان در صحن رئوف دستگیران در بین قلمرو خراسان شیطان برود، می آید انسان صَلَّیتَ عَلٰی یا مولانا رضاجان ام و اَب و جدّم قربانِ تو مولا عمريست که بر در رضاییم ارثی ست که نوکر رضاییم بیچاره ی خواهر رضاییم مستأجر کشور رضاییم .......... در سینه ی خسته آه دارم بیچاره شدم، گواه؟دارم من جز تو مگر پناه دارم؟ ردّم نکنی،گناه دارم صَلَّیتَ عَلٰی یا مولانا رضاجان ام و اَب و جدّم قربانِ تو مولا پاگیر امیر ملک طوسم یا حضرت شاه دست بوسم من خادمه زاده ی مجوسم این رأفت توست کرده لوسم صلیت عَلی مولا رضا جان .......... رحمی به دو دیده ی ترم هست؟ حاجت که زیاد در سرم هست آقا ! دم بخت خواهرم هست!!! سلطان ! سرطان دخترم هست!!! صَلَّیتَ عَلٰی یا مولانا رضاجان ام و اَب و جدّم قربانِ تو مولا درد آمده ام دوا بگیرم زخم آمده ام شفا بگیرم زود آمده ام که جا بگیرم اصلاً ز تو کربلا بگیرم صلیت عَلی مولا رضا جان علیرضا وفایی (خیال) .